.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
هرمنوتيک ارتجاعِ روشنفکري و رمزگشايي از نظريه اخلاقي انتخابات دهم
مجتبی زارعی

کشور هر روز شاهد کار و تلاشهايي روز افزون است. به نظر ميرسد اکنون دو رزمندة‌ مدافع و غيور ملّي در جبهه ‌کار و توليد در حال اصلاح امور خويش مي باشند.

آنها در حوزه¬هاي سياست داخلي و خارجي خستگي را خسته کرده و براي مهندسي و معماري فرداي ايران نيز در حال تدارک امور هستند. شواهد مؤيد آن است که صرفاً ملّت و دولت واجد چنين صفاتي مي¬باشند. زيرا دولت عازمانه در حال تحرک روزانه و تدارک فرداست و ملّت نيز مؤمنانه و صبورانه کماکان، امّا اميدوارانه به چشم¬انداز فردايي بهتر مي¬نگرد. امّا در مقابلِ جبهة کنوني، صف بندي¬هاي جديدي آرايش گرفته¬ است. هنوز قريب به يکسال تا انتخابات دهم و يا انقضاي مدت مأموريت دولت نهم باقي مانده امّا اينان راه خويش را از دو جبهه مردمي بالا جدا کرده و در حال سازماندهي ميداني جديد براي بقاي سياسي خويش هستند. قراين امّا گوياي آن است که صرفاً برخي خواص امتيازطلب و پرمعونه و بعضي احزاب و بسياري از روشنفکران و بيگانگان بازيگران اين جبهه مي¬باشند امّا صد البته با نيّات و آمالي گوناگون. به هر روي با اين که ملّت و دولت تحت الشعاع چنين غوغايي واقع نشده¬اند و آخرين اجتماع ميليوني و همدلانة خويش را در خطّه سبز گيلان به نمايش گذارده¬اند و غوغاهاي گفته شده را به تعبير رهبر فرزانة انقلاب جزوي از عادات رايج اهالي سياست در رقابت با دولت مستقر به حساب مي¬آورند، امّا تحليل و تبيين وضع گفته شده جزوي ضروري از هم جبهگي با ملّت و دولت خدمتگذار در مقطع کنوني مي¬باشد. از اين¬رو در اين گفتار بر آنيم که از برخي لايه¬هاي بهم فشرده در حوزة قدرت، سياست و روشنفکري رمزگشايي گردد: امّا با توجه به دشنام يکي از مدعيان روشنفکري به جناب آقاي دکتر احمدي¬نژاد ذيل بيانيه¬اي انتخاباتي، نگارنده بر آن است تا نسبت جريان روشنفکري با انتخابات را پس از انقلاب اسلامي به صورت اعم و با دولت نهم به معني الاخص مورد واکاوي قرار دهد. البته مراد ما از روشنفکر در اين گفتار قبيله¬اي است که هيچ گاه در سختي¬ها به داد ملّت نرسيده، امّا هميشه از ايران و ايراني متوقع و طلبکار بوده است و اين اعم از روشنفکر ديني و غير ديني است. به تعبيري دقيق¬تر مراد من از روشنفکر وجه روشنفکري بمثابة مذهب و يا همان انتلکتوآليسم مي¬باشد.
يکم- انتخابات آزاد و قيمومت جديد: چنانچه مي¬دانيم روشنفکري در ايران بيمار متولد شده است. به قول مرحوم جلال آل احمد، ‌جماعت انتلکتوئل تصور کرده¬اند که به رسم ديار فرنگ مي¬توان در سامان و سنت اسلامي و شيعي لوتري بازي کرد. آنها از اسلام تصوري همانند مسيحيت و مسجد را به مثابة کليسا و روحانيت را همان کشيشاني مي¬شناسند که در زمانة کنوني بايد از آن عبور کنند. فراموش نمي¬کنيم آنها هر صدايي که در تاريخ جديد ايران و به خصوص 16 سال اخير از روحانيت پارسا و اعاظم دين براي راهنمايي مردمان شريعت مدار در تکوين و تکوّن اجتماعات و انتخابات صادر مي¬شد با اين عنوان که ديگر دوران تفتيش عقايد کليسايي به سرآمده و ملّت رشيد شده است و بي¬نياز از قيّم!! است را با لفافة زبان روشنفکري به سخره گرفته و مراقبت¬هاي اجتماعي و انتخاباتي پارسايان دين و روشن¬ضميران روحانيت را با مؤلفه¬ها و الهيات ارباب کليسا مورد تفسير و تحليل قرار مي¬دادند. آنها بر آن بودند که جامعة‌ ملتزم به پارادايم¬ها و زيست بوم داير مدارِ شريعت، مرحله¬اي ما قبل مدرن و مربوط به عهد صباوت و صغيري بشر و جامعة ايراني است و بشر جديد و ايران نوين به مدد عقل خود بنياد خويش بي¬نياز از الگوهاي ديني بوده و يا اساساً انتخابات را با گزاره¬هاي ديني چه¬کار؟! انتخابات امري مدرن و بر مبادي و ضوابط دموکراتيک استوار است امّا شريعت و فقاهت اموري رازآلود و برمدار استبداد مذهبي جريان پيدا مي¬کند.
همچنين آنها بر آن بودند که جامعة ايراني در حال گذار به جامعة مدرن بوده و مناسبات فقهي و نيز رابطة دو سويه فقها و مردمان نبايد از روابط شخصي فراتر باشد و بر مناسبات سياسي سيطره يابد. به ديگر سخن راه سياست از هر جا که بگذرد از دالان شريعت نخواهد گذشت! وانگهي در غوغاي صنعت و تکنولوژي،‌رابطه¬ي فقاهتي به چه¬کار آيد؟!
امّا اگر بخواهيم ادبيات روشنفکري و فرايند تکوين اجتماعات اسلامي- انقلابي و انتخابات را از منظر واژگان و دائرة¬المعارف روشنفکرانه پس از انقلاب اسلامي مورد ارزيابي قرار دهيم، نتايج مطلوب و مطبوعي از آن مشاهده نمي¬شود. به طور خلاصه آنها به رغم سرگشتگي در تمناي قدرت و افشا کردن و لودادن احساسات نوستالژيک خويش در چسبندگي به بنيادهاي قدرت عصر پهلوي، در انقلاب اسلامي امّا همواره پنجه در سيماي ملّت مسلمان و انقلابي ايران کشيده و بر سياست¬هاي زير پاي فشرده¬اند:
-تحريم انتخابات به مثابة مقابله با نظام: اين جماعت انتلکتوئل به دليل جدايي با ملّت و انقلاب اسلامي، همواره از تحريم انتخابات گفتند و نوشتند و آن را جزوي از راهبرد نافرماني مدني و براندازي دموکراتيک نظام اسلامي اعلام کرده¬اند. در جنگ¬ها و تحريم¬ها از پشت به ملّت خنجر زده و او را در سختي تنها گذاشتند. درست در شرايطي که فرزندان روح¬الله با چنگ و دندان و با دستاني خالي مقابل متجاوزين به جغرافياي وطن، ناموس و شريعت جان عزيز خويش را نثار مي¬کردند آنها امّا همة اين مصائب را معلول سياست صدور اسلام انقلابي و فانتزي انقلاب به شمار مي¬آورند.!
- طرد انتخابات به مثابة فريضه و مناسک و طرح انتخابات آزاد: انتخابات در ادبيات روشنفکري پس از انقلاب هنگامي سودمند است که تهي از فريضه،‌حجت شرعي و عمل به مثابة مناسک باشد. حضور و مشارکت ملّي در سرنوشت کشور، از منظر ايشان در سه دهة فعلي برخاسته از نهاد توسعه نايافتة ايراني و چيزي است به مثابة عبادات، و اين با ماهيت و صورت انتخابات در ذهنيت جناب روشنفکر مغاير است. چه اين که انتخابات به مثابة انجام فريضه و اقامة‌مناسک، داير مدار اقامة شريعت و در امتداد حق و تکليف است. و تو خود مي¬داني که در گسترة ‌حق و تکليف،‌ زبان روشنفکر،‌ زباني نارسا و غير نافذ در تاريخ معاصر ايران بوده است. امّا اين قبيله بر آن است که اين فرايند و اين سنخ از اجتماعات موجبات «انحلال سياست ورزي» در ايران بوده است. از اين¬رو انتخابات آزاد که گفته مي¬شود‌، بيش از آن که اتهام تقلب از آن، رو سوي مجريان اراده گردد، بيش¬تر ناظر بر انتخاباتي آزاد از معنويت و تکليف و به دور از چشمان بيدار ناظران ديني و پارسايان ملّي است. راستش را بخواهيد،‌ اين جزوي از حسادت تاريخي روشنفکر به ساحت فقه و فقيهان و رابطة امام و امت به معني الاعم است. امّا روشنفکر که دستش خالي و انبان معرفتي خويش را تهي مي¬يابد همة اين ماجراها را با «شعبدة لوتر» و با اتفاقات سرزمين او در مناسبات کليسا و مسيحيت طرح¬بندي مي¬کند.
-انتخابات به مثابة استخدام در سيستم: به رغم چسبندگي جريان روشنفکري با قدرت¬هاي برهنه و مستبد در تاريخ معاصر ايران،‌ امّا با توجه به عبور انقلاب اسلامي از بتکدة آنها در ساحت مدرنيته، ‌برآنند که شأن روشنفکر، شأني انتخاباتي و مداخله¬گر در سياست نيست و رسالت روشنفکري با روشنگري ملازمه دارد. به عبارتي آنها خويش را نه وامدار شخص و حزب که مبلغ راه و جريان اعلام مي¬کنند. يعني منش و روشي که ما در فرض مذکور و راست¬گويي او، بنا به هم زباني با او خواهيم گذارد، مگر اين که در اعلام اين گفتار، ناراستي و غشّ و فريبي در کار باشد. به ديگر سخن آنها انتخابات در نظام اسلامي را نوعي روابط متقابل اجتماعي مي¬دانند که لاجرم به تحکيم بنيادهاي نظام رهنمون خواهد شد. لذا مکرر از آن اعلام برائت جسته و حرکت ضد سيستمي از خويش بروز مي¬دهند.
- عبور از انتخابات معطوف به قدرت: جريان روشنفکري بر آن است که حضورش نبايد داير مدار قدرت باشد. زيرا روشنفکر، پيشاپيش رسالت خويش را در نقد قدرت اعلام کرده است. او البته هيچگاه به تبيين دقيق اين نسبت و اعلام پايه¬هاي مشروعيت قدرت مبادرت نکرده است. زيرا به مجرد اعلام تغيير منابع قدرت و تبّدل آن در حوزة عمل از سوي هم¬کيشان راه يافته به قدرت،‌اين قبيله با قدرت و سياست آشتي کرده و با عبور از پيش¬نيازهاي روشنفکري به استخدام سيستم در مي¬آيد و به قول مرحوم آل¬احمد، حال اين جماعت در تاريخ جديد ايران اين¬گونه بوده که چنانچه، هرگاه امر دائربين نزاع قدرت و ملّت، ‌شده¬ است، آنها ‌در آخرين دقايق، همواره جانب قدرت و سلطنت مطلقه را گرفته¬اند. از اين رو مي¬توان گفت انتخابات معطوف به سکولاريزاسيون و دموکراتيزاسيون در ادارة‌امور کشور، از آن سنخ انتخاباتي است که در منظر و مرئي جماعت انتلکتوئل؛ آزاد، ‌مشروع و قدرت برآمده از آن، هرچند مستبد و به ظهور ديکتاتور هم منجر گردد امّا به لحاظ وقوع آفرينش در متن مدرن، اموري تمييز و بهداشتي¬اند. لذا او نه دردش ايراني و نه درمانش ايراني، بلکه فکر و ذکر او معطوف به آن سوي اسلام و ايران و ميزان سهم او در قدرت است.
دوم-انتخابات نهم و ارتجاع روشنفکري: در تحليل تحولات تاريخ روشنفکري، از انقلاب اسلامي تاکنون، و به خصوص با ارزيابي وقايع اجتماعي و سياسي معطوف به ظهور دولت¬هاي توسعة آمرانه و اصلاحات دموکراتيک در 16 سال گذشته و نيز با تبيين رفتار روشنفکران در انتخابات نهم رياست جمهوري درخواهيم يافت که همان مرجعيت نصف و نيمة روشنفکران در ايران اسلامي هم به آخر عمر خويش نزديک شده و شايد در حال سپري کردن ساعات و آنات احتضار خويش است.
چه اين¬که اين تحولات گوياي آن است که هنوز روشنفکر تکليف خويش را با هويت اسلامي و انقلابي ملّت ايران معلوم نکرده است. چنانچه مي¬دانيم نامزد روشنفکران در انتخابات نهم درمرتبة پنجم آراء قرار گرفت. راستي! يادتان هست که در سطور پيشين آنها وعده کرده بودند پاي هيچ بيانية انتخاباتي را امضاء نکرده و با پرهيز از تحصيل قدرت و کُرسي¬هاي دولت و صرفاً ‌به روشنگري ملّت بپردازند. بگذريم! به هر روي بطن ملت امّا راه خود را از آنها جدا کرد و آراي خود را با مؤلفه¬ها و شناسه¬هاي بومي به صندوق¬هاي رأي وارد کرد. روشنفکران امّا در مرحلة دوم انتخابات،‌ نمايش¬هاي مضحک¬تري از خود بروز دادند. آنها با عدول از پرستيژ نقاديِ روشنفکرانه در مرحله دوم انتخابات پاي به ميادين شهر گذاردند و در تمناي کسب قدرت به دوره¬گردي در کوچه و بازار مبادرت کردند.
از حوزة «عقل نقاد» به حوزة‌ «بازارِ سياست» و قدرت وارد شدند. ميدان¬ها و پارک¬هاي پايتخت و شهرهاي بزرگ هر يک حصّة يکي از آنها شد!! عقل نقاد اينک از ماشينهاي خشن حزبي فرمان مي¬برد. کارت¬هاي دعوت دست و پا کردند و شگفتا که رهبران مرتاضِ عقل نقاد و پرهيز کننده از قدرت،‌ براي پيروزي فردي خاص، خود کارناوال¬هاي روشنفکري راه¬انداختند که در برخي خيابان¬ها هيچ از آداب و آئين¬هاي سيرک کم نداشت! آنها رفتند ولي عجبا که مردم عقب¬افتاده!! و توسعه¬نايافته!! بر سر قرارهاي خود خواندة اين جماعت انتلکتوئل حاضر نشدند. آري! حس حقارتي که بر جماعت روشنفکر به خصوص در مرحلة‌دوم انتخابات مستولي شد در تاريخ ايران کمتر سابقه داشت. چه اين که روشنفکران اين بار در قامت «تکنوکرات¬ها» و «بورکرات¬ها» وارد عمل شده بودند. انتخاباتي که طي آن بورکرات¬ها و تکنوکرات¬ها،‌ همان چيزي را مي¬پسنديدند که روشنفکرها! و اين در دنياي رمانتيک جناب روشنفکر، بي¬نظير يا کم نظير بود.
انتخابات که تمام شد، فقدان مقبوليت آنها نزد مردمان ايران و نيز عقده¬هاي لساني جريان روشنفکري موجب شد تا آنها پيروزي احمدي¬نژاد را،‌ پيروزي «بي¬هدفِ» «جنبش تهيدستان» ناميده و تحول جديد و حرکت استعلايي ملّت ايران را حول چيرگي «عقل معيشت انديشِ پويوليسم» بر «عقل نقّاد معرفت انديش دموکراتيک» تبيين و طرح¬بندي کنند. اين جماعت تا بدين جا هم راضي نشد و پس از بي¬اعتنايي ملّت به کشفهاي او، به ژورناليستهاي خود دستور داد تا انبوه مستقبلين از دکتر احمدي¬نژاد را در سفرهاي استاني آدمهاي «فاقد معلومات» ناميد و تحرک و جنبشهاي مردمي در اين سفرها را همانند تحرک و «جنبش دولفين¬ها» تشبيه سازد!! و اين خصيصه دراين مردان هزار چهره، از ذات پارادوکسيکال ايشان و جزوي از سرشت آنهاست.
سوم- انتخابات دهم و رمزگشايي از ارتجاع روشنفکري: اما اکنون پرسش اخير آن است که رويکرد طايفة روشنفکري در انتخابات دهم به چه منظري سمت و سويه يافته است؟ به ديگر سخن طرح و برنامة ايشان براي ورود به دهمين انتخابات ملّي بر چه بنياد و مؤلفه¬هايي استوار است؟ با توجه به آنچه که از قول اين جريان نقل شده و تاکنون نيز خلاف آن صادر نشده و يا تکذيبيه¬اي به تحرير در نيامده، لذا با توجه به گفته¬هاي آنها، مي¬توان باز هم از ورود زود هنگام و قدرت¬طلبانة اين جماعت در انتخابات سخن گفت و از ماهيت و چيستي آن به اجمال در اين گفتار رمزگشايي کرد. ورودي زودهنگامي که تاکنون شاخصه¬هاي شگفت انگيزي از خود بر جاي گذاشته است. امّا قبل از ورود به اين بحث به عنوان شاهد ادّعاها به اظهارات جناب آقاي دکتر مصطفي ملکيان در دو دورة زماني زير توجه کنيد:
- دانشگاه صنعتي شريف خرداد 1384؛ نام ميتينگ انتخاباتي: روز واقعه، ‌مرحلة دوم انتخابات:
«در جمعة‌گذشته ?منظور مرحلة اوّل انتخابات نهم رياست جمهوري است? هم به «عظمت خطر»! [بخوانيد احمدي¬نژاد!] و هم به «زودرس بودن» [بخوانيد عبور احمدي¬نژاد از کانديداي روشنفکري و نزديکي او و مردم به پيروزي نهايي] آن پي برديم و ظاهراً «هيچ چاره¬اي» براي ما دراين مقطع جز حضور در انتخابات و «رأي دادن به شخص خاص» وجود ندارد! حضور من در اين جلسه به جهت خطر عظيمي!! است که به عنوان انسان و شهروند نسبت به مردم در اين اوضاع و احوال احساس مي¬کنم! در طول 27 سال بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در عين اين که در رأي¬گيري¬هاي فراواني شرکت کرده¬ام بدون ذره¬اي مبالغه «هيچ¬گاه» همانند اکنون احساس نکرده¬ام که شرکت در انتخابات و رأي دادن به شخص خاص، ضرورت به معناي دقيق کلمه باشد.»
جلسة‌پويش دعوت از خاتمي مهر 1387
««نيامدن» آقاي خاتمي «ضربه خوردنِ» «خود آزادي»!! است. آقاي خاتمي وجدان اخلاقي زنده¬اي دارند،‌ اگر در انتخابات شرکت نکنند و رئيس¬جمهور فعلي ?دکتر احمدي¬ن‍ژاد? انتخاب شوند!! تا آخر عمرشان هر خسارت و آزار و آسيب و درد و رنجي بر مردم وارد مي¬شود، پيش خودشان خواهند گفت،‌شايد اگر من آمده بودم اين درد به مردم وارد نمي¬شد! در دولت کنوني «چاپلوسي» در برابر مافوقان و «تفرعن» نسبت به مادون رايج¬تر شده است. رئيس جمهور فعلي ?دکتر احمدي¬ن‍ژاد? از «منظر اخلاقي»، وجاهت¬ نزد مردم را جايگزين ارزشي به نام خادم ملّت بودن کرده است. در دولت فعلي «فقط»!! به خوشايندها و بدآيندهاي مردم توجه مي¬شود. بسياري از کارهاي اين دولت را «افراد کم معلومات»!! و «فاقد تفکر»!! مي¬پسندند. ميزان بودن آراء در «دموکراسي» بدين معنا نيست که مردم براي رأي دادن به «آموزش» نياز ندارند؟ باشناختي که از آقاي خاتمي دارم مي¬گويم که بايد براي «آمدن» و «پيروزي» آقاي خاتمي تلاش کرد. انصافاً‌ ايشان «اصلح»!! از بقيه است. لذا وظيفة اخلاقي! ما حمايت از گزينة اصلح مي¬باشد. اين استدلال ما «اخلاقي» و «روانشناختي» است!! و غير از استدلالات اقتصادي و سياسي و غيره است که در جاي خود مهم است و آقاي محمدرضا جلايي¬پور هم به آن اشاره کرده¬اند که من بنا به تخصصم چندان وارد آن¬ها نمي¬شوم!!» من با اين که معتقدم آقاي خاتمي بايد بيايند و رأي لازم را دارند، اصلاً مطمئن نيستم که ايشان انتخاب خواهند شد!! چون در کشور ما نتيجة انتخابات فقط به تعداد آراء بستگي ندارد! و خيلي عوامل ديگر هم دخيل هستند!!» امّا در خصوص اظهارات آقاي دکتر ملکيان مي¬توان به نکات زير اشاره کرد:
هراس بنيادين: به راستي هستة مرکزي هراس بنيادين روشنفکران از چيست؟ مگر انتخابات تجلّي اراده مردمان نيست. و مگر تمام همّ و غمّ اين جريان گذار جامعة ايران از وضعيت استبدادزدة ‌تاريخي!! و مشارکت ناپذير، عبور از جامعه¬اي غير مدني به وضع و مقام دموکراتيک و مدني نيست؟ پس اگر چه چنين است، هراس روشنفکر از چيست؟! به راستي راز ستيز روشنفکر با ملّت چيست؟ و چرا ملّت به هشدارهاي اين جماعت وقعي نمي¬گذارد؟!
سالوس مدرن: چنانچه از جادة ادب و انصاف خارج نشويم بايد بگوييم،‌مگر نه اين است که روشنفکري نگران ظهور تفرعن، چاپلوسي و پويوليسم در جامعه است، و مگر نه اين است که مدعيان روشفکري بايد به جاي تکيه بر اشخاص بر هويت و شخصيت رهنمون شوند،‌ پس اگر چنين است چرا روشنفکر اکنون خود به يک مرتجع بزرگ مبدل شده است؟ آيا روشنفکر تا کنون، تا بدين ميزان در مقابل يک فرد به کُرنش و عجز افتاده بود؟! به راستي اين پرستش و چاپلوسي با عقل نقاد و ادعاهاي پيامبري و روشنگريِ روشنفکر چه مشابهت و سنخيتي دارد؟!
افتاء مدرن: پيش¬تر روشنفکر بر آن بود که رأي دادن به قيّم نياز ندارد. و معاضدت پارسايان و مراجع عظام در تکوين اجتماعات با شکوه اسلامي- ايراني و نيز مساعدت ايشان در گزينش اصلح را با هزاران نيش و کنايه مورد حمله قرارداده و آن را مخصوص جامعة بدوي و توسعه¬نايافته مي¬پنداشتند. پس اگر چنين است چگونه اکنون روشنفکر با دست و زبان خويش چنين بي¬محابا حکم صادر مي¬کند. احکامي که بسيار شديدتر و غليظ از صاحبان افتاء و پارسايان در دين مي¬باشد. اگر بنا به صدور فتوا و ارجاع به اصلح باشد که مؤمنينِ ملتزم به شريعت وفقه ارجح¬ترند. به راستي روشنفکر با اين تناقض و ترجيح بلامرجح چه مي¬کند؟! وانگهي گزارة اصلح در انتخابات، در منطق و دائرة المعارف روشنفکر،‌امري جديد بوده و با لجاجت قبلي اين طايفه در مقابل گزاره¬هاي انتخاباتي دين مدارانه در تناقض است،‌ چه اين¬که جستجوي غايت در متن مدرن با عقل ابزاري ناسازگار مي¬نمايد. در حالي که اصلح گزاره¬اي قرين با غايات ديني است. از سويي ديگر با توجه به زيست بوم واژگان اصلح، اين دانش¬واژه حامل مضاميني عميقاً اسلامي و انقلابي است که با تأکيد بر نفي هرگونه «تعيّن¬گرايي» مأخوذ از ادعاهاي روشنفکر مغايرت دارد. علاوه بر اين روشنفکري بر آن بود که «وقتي ما همه يک نوع مي¬انديشيم هيچ يک از ما نمي¬انديشد». راستي! مگر روشنفکر با هياهو و غوغا به جامعة چند صدايي حکم نمي¬کرد. آيا او اکنون فتوايي براي بازگشت به جامعة تک صدايي صادر مي¬کند؟! آيا عيار اين روشنفکري بيش از آن که به طراز روشنگري نزديک باشد متّصف به صفات يک مرتجع نيست؟!
اسطوره¬سازي مدرن: روشنفکران برآنند که مدرنيته و اساساً عقل نقّاد، دورة ضرب ‌سکّة اسطوره¬ها و قهرمان سازي¬ها را منقضي کرده¬است. امّا اسطوره سازي، از مرحلة دوم انتخابات نهم و حال که هنوز يکسال به دهمين انتخابات زمان باقي است از چه روي،‌اکنون مطمح نظر روشنفکر شده است. به راستي چرا؟! پاسخ اين پرسش نزد اهالي معرفت به خوبي هويداست. زيرا روشنفکر طرح و برنامه¬اي ندارد که بازيست بوم اکنون و فرداي اين ملّت سازواري داشته باشد؟ وقتي از او مي¬پرسند، طرح و برنامة شما در انتخابات دهم چيست؟ مدعي روشنفکري و روشنگري انگشت اشارة خويش را به سوي فلان شخص نشانه مي¬کند! زيرا جماعت انتلکتوئل ايراني اساساً‌در دنياي نام¬ها و نشانه¬هاي غرب زيست مي¬کنند، مع¬الوصف ديگران را با چنين مشخصاتي به دنياي ماقبل مدرن متعلق مي¬دانند. عجيب¬تر اين که اين¬بار سکنجبين روشنفکري صفرا فزود! چه اين که خود جناب آقاي خاتمي که قهرمان و اسطورة آقاي روشنفکر به شمار مي¬رود علي¬الظاهر پس از استماع چنين فتواهايي در اين جريان، برآشفته و اظهار داشت که طرح يا خاتمي يا هيچ¬کس، سياسي و خطرناک است و از اين قبيله اعلام برائت کرد. امّا صرف¬نظر از موافقت يا مخالفت قهرمان قصة جناب روشنفکر، که ما را با اين ميل اکنون کاري نيست، بازگشت به دوران قهرمان¬ها و شخصيت¬ها، قهراً نمي¬تواند چيزي جز ارتجاع مدرن و تناقص در رسالت روشنفکر قلمداد گردد. پرواضح است که راقم سطور متعرض قهرمان قصّة روشنکفر نيست. ما را با کانديداتوري و عدم کانديداتوري قهرمان قصّه کاري نيست، چه اين که اين کاري است که جزوي از حقوق ملّت به شمار آمده و از نظر ما قهرمان واقعي انتخابات مردمند و هم آنان¬اند که ملاک و مناط انتخابات به شمار مي¬آيند. گو اين که بنا به قول حکيم راحل و رهبر حيّ انتخابات متعلق به ملّت مي¬باشد و در انحصار احدي قرار ندارد. امّا تشبث جماعت منوّرالفکر به قهرمان¬سازي و اسطوره¬سازي در دنياي ما بعد اسطوره و رمز و اسطرلاب خود بر افتادن طشت رسوايي روشنفکر از بام مدرنيتة ايراني است.
عبور از نسبيت و صدور حکم مطلق!!: روشنفکران وطني با اقتداء به تبار و شجرة معرفتي منبعث از بنيادهاي مدرنيته، عموماً نسبيّت انگار و گريزان از امور يقيني¬اند؛ و عجيب¬تر اين که به رغم عدم التزام به امور بديهيّات و يقينيات در ساحت عقل قدسي، چگونه اين قبيله در امور سياست عملي که حتّي نزد ما نيز درآن از امر يقيني کمتر سخن به ميان مي¬آيد، ايشان با به حضيض کشاندن عقل نقاد و ديگر الزامات مدرن در باب ضرورت مطلقة عبور از يک فرد و پيروزي سياسي فردي ديگر به صورت امور بديهي و مطلق حکم مي¬رانند. حال پرسش اين است که بالاخره نقطة‌عزيمت و اتکاي روشنفکري در اين موضوعات کجاست و ملاک و مناط سنجش اين امور کدامند؟ وانگهي جناب روشنفکر حتّي به تمام سازوکارهاي درون گفتماني احزاب شبه مدرن ايراني در ماقبل انتخابات دهم نيز بي¬اعتنا شده و بدون به اصطلاح طي شدن روند دموکراتيک نزد روشنفکر در فرايند و لايه¬هاي مدني معطوف به «شوراي حکميت اصلاحات» مبادرت به صدور حکم نموده¬اند. بالاخره اين جماعت معلوم نمي¬کند که نهادسازي¬هاي مدرن و احزاب و روند دموکراتيک حائز اهميت است يا همة اين امور،‌ جزوي از تخيّلات و برخاسته از ذهنيتي رمانتيک است؟! به هر روي عبور از حدس و گمان و صدور حکم مطلق از سوي روشنفکر براي قهرمان قصّه¬ي خويش در انتخابات دهم حاکي از انحطاط عقل نقاد و سوغات مدرنيته در قلمرو سياست تلقي مي¬شود.
اخلاق مدرن و پارسايي به مفهوم علوم روانشناختي:
صدور حکم¬هاي پي در پي

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.234 seconds.